فصل اول کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید: افکار به واقعیت تبدیل می شوند

فصل اول کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید: افکار به واقعیت تبدیل می شوند

 معرفی کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید 

کتاب "بیندیشید و ثروتمند شوید"، چه در زمان انتشار خود در سال 1937 و چه بعد از آن همواره اثری الهام بخش و ممتاز به شمار می رفته است. ناپلئون هیل در جوانی وارد دانشکده حقوق شد، اما به علت ناتوانی در پرداخت هزینه دانشگاه از آن انصراف داد و به شغل سابق خود برگشت. 

هیل در شغل نویسندگی خوش درخشید. به شکلی که سردبیر روزنامه با استقبال از نوشته‌ها و مقاله‌هایش، سرپرستی مصاحبه با افراد برجسته و معروف را به او واگذار کرد. هیل با افراد نامدار مصاحبه می کرد. از قضا یکی از این افراد اندرو کارنگی، غول فولاد ایالات متحده و از سرمایه گذاران بنام بود.

کارنگی، هیل را تشویق کرد تا بدنبال فهمیدن راز موفقیت افراد ثروتمند و معروف برود. از جمله کسانی که در مصاحبه با هیل شرکت داشتند می توان به توماس ادیسون، الکساندر گراهام بل، جرج ایستمن، هنری فورد، المر گیتس، چارلز شواب، هنری فورد و ویلیام جنینگ برایان اشاره کرد. این روند بیست سال به طول انجامید و هیل به تدریج به قدری در زمینه موفقیت و رموز آن اطلاعات کسب کرد که کتابی در همین رابطه نوشت و در سال 2017،  فیلم بیندیشید و ثروتمند شوید از روی مشهورترین کتاب هیل ساخته شد. 

 

این فصل در مورد چه چیزهایی صحبت می کند؟

ناپلئون هیل، کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را در سیزده فصل تالیف کرده است. عنوان فصل اول ابن کتاب، عنوان مطلبی است که هم اکنون مطالعه می کنید. مطالبی که به صورت سلسله وار در ادامه برای توضیح محتویات فصول سیزده گانه استفاده می شوند، از ترجمه آقای مهدی قراچه داغی اقتباس شده است. 

هیل می نویسد: "به راستی که اندیشه، ثروت و دارایی  است؛ دارایی قدرتمندی که وقتی با هدف مشخص، عزم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب می شود، راه رسیدن به ثروت و سایر داراییها را به روی شما می گشاید". 

در پیوند با عنوانی که هیل برای اثر خود انتخاب کرده است مشخص می شود ثروت، از افکار نشات می گیرد. یعنی ابتدا ما فکر خاصی را در سر خودمان شاخ و برگ می دهیم و این فکر سپس در جهان مادی به صورتی که در ذهن خودمان آن را دیده بودیم تجلی پیدا می کند. به همین دلیل اندیشه مقدم بر ثروت دانسته شده است. فیلم بیندیشید و ثروتمند شوید بدنبال تصویر کردن همین مفهوم است. 

 

شخصیت های فصل اول 

در این فصل نسبتا طولانی از کتاب، ناپلئون هیل ماجرای ادوین سی بارنز شریک ادیسون، فردی به نام داربی و هنری فورد، موسس شرکت فورد و از تاثیرگذارترین چهره های قرن بیستم را روایت می کند. همه ی این افراد در بزنگاه های حساس زندگی خود بدون اتکا به شهرت یا ثروت یا دوستان با نفوذ، ابتدا اندیشه خود را درست کردند تا موفق شدند. 

هیل لابه لای روایت هایی که از زندگی اشخاص ارائه می کند، مشکلات آنها و آرزوها و اهدافشان را شرح می دهد و تفسیر خود را از تصمیماتی که گرفتند و اقداماتشان به اطلاع خواننده می رساند. در سرتاسر فیلم بیندیشید و ثروتمند شوید اپیزودهایی برای به تصور کشیدن این اشخاص وجود دارد. 

 

نقل قولی از ناپلئون هیل

 

بخش هایی از فصل اول 

ماجرای ادوین سی. بارنز 

"در چند سال به ادوین بارنز ثابت شد که انسان می تواند با اندیشیدن، ثروتمند شود. کشف او بی مقدمه و ناگهانی حاصل نشد . بارنز اندک اندک به این آگاهی رسید. شروع این فراست، اشتباقی سوزان در او بود که می خواست شریک تجاری ادیسون کبیر شود . 

یکی از ویژگی های بزرگ اشتیاق بارنز این بود که او هدفی مشخص و قطعی داشت. او خیلی ساده می خواست با ادیسون کار کند، اما نه برای او. ماجرای رسیدن او را به هدفش دقیق بخوانید. مسلما اصول منتهی به غنا و ثروت را بهتر درک می کنید. 

وقتی این اشتیاق و یا این اندیشه به ذهنش رسید هرگز در شرایطی نبود که نسبت به آن کاری صورت دهد. او دو مشکل بر سر راه خود داشت، نخست آنکه ادیسون را نمی شناخت و دوم آنکه به قدر کافی پول نداشت که با قطار به شهر اُرِنج در نیوجرسی برود"

 

ماجرای  آر.یو داربی 

آر. یو داربی از موفق ترین فروشندگان بیمه در ایالات متحده، برای یاد گرفتن اصول موفقیت، بهای زیادی پرداخت. آنطور که هیل می نویسد:" در روزگاری که همه در اندیشه طلا بودند، یکی از عموهای داربی گرفتار "تب طلا" شد. راهی غرب شد تا با حفاری زمین به ثروت برسد. او هرگز نشنیده بود که در مغز انسان طلایی به مراتب بیش از آنکه او از زمین بیرون بیاورد وجود دارد. او با اخذ اجازه نامه، با بیل و کلنگ سرگرم کار شد . بعد از هفته ها کار طاقت فرسا به کلوخه های براق طلا رسید. اکنون به وسیله ای نیاز داشت که این کلوخه ها را از دل خاک بیرون بکشد. ..آنها دور هم جمع شدند و پول خرید دستگاه حفاری را تدارک دیدند، آن را خریدند و به محل معدن طلا بردند. عمو و داربی سرگرم کار شدند... تا اینکه اتفاقی افتاد. رگه های طلا بی مقدمه ناپدید شدند....". 

اما فردی که دستگاه حفاری را از داربی و عمویش خرید فقط با یک مشورت ساده با مهندس معدن توانست 90 سانتی متر آن طرف تر دوباره به رگه طلا دست یابد و ثروت عظیمی به هم بزند. همین تجربه درسی را به داربی داد که هرگز فراموش نکرد. 

 

 

تصویر2: فورد در کنار موتور معروف وی-8

 

ماجرای هنری فورد 

هنری فورد از تاثیرگذارترین و ثروتمندترین انسانهای قرن بیستم هم پیش از آنکه ثروت عظیمی به هم بزند، اندیشه ثروت آفرینی را در ذهن خود پرورش داده بود. هرچند بسیاری او را تمسخر می کردند و ساخت اتومبیل را غیر ممکن می دانستند، اما فورد نه تنها  اتومبیل ساخت، بلکه شیوه جدیدی را برای کسب و کار به جوامع و اقتصاد هدیه کرد. 

"وقتی هنری فورد تصمیم گرفت موتور مشهور وی-8" خود را تولید کند، می خواست موتوری بسازد که هر هشت سیلندر آن در یک ردیف قرار داشته باشد...طرح روی کاغذ آمد اما مهندسین معتقد بومدند که تولید یک موتور هشت سیلندر یکپارچه غیر ممکن است....مهندسین از هر طرحی که به ذهنشان می رسید استفاده کردند اما جملگی معتقد بودند که این توقع فورد غیرممکن بود. در پایان سال فورد مهندسین خود را فراخواند و از پیشرفتشان پرسید.....به آنها گفت به کارتان ادامه دهید. من این موتور را می خواهم و به این موتور می رسم....آنگاه انگار اعجازی رخ داد...".

فیلم بیندیشید و ثروتمند شوید با الهام از کتابی به همین نام در سال 2017 ساخته شد. این اثر با دوبله حرفه ای فارسی هم اکنون در سایت رسابوک در دسترس علاقمندان قرار دارد.

 

اشتراک گذاری:

پیامها