موقعیت فرضی - کتاب صوتی در طلب توانگری - رندی گیج

موقعیت فرضی - کتاب صوتی در طلب توانگری - رندی گیج

کتاب صوتی در طلب توانگری

 

نویسنده رندی گیج

 

موقعیت فرضی

 

بیایید خودمان را در یک موقعیت فرضی تصور کنیم. این صحنه‌سازی بعد از خواندن مقاله‌ای از دوستم، استوارت گلداسمیت، به ذهنم رسید. تصور کنید که داریم برای شرکت در گردهمایی گروه مغزهای متفکر به بالی  سفر می‌کنیم که هواپیما دچار نقص فنی می‌شود. ما همگی با 20 خانوادۀ دیگر در جزیره‌ای دورافتاده رهاشده‌ایم. در این طبیعت منزوی و بی‌پناه، همگی به‌سرعت مشغول ساختن پناهگاه و کلبه با بامبوهای اطراف جزیره می‌شویم. به دنبال منبع آب تازه می‌گردیم تا اینکه در پشت یک کوه آن را پیدا می‌کنیم که از پناهگاه تا آنجا 2 ساعت پیاده‌روی است.

 

خوشبختانه خرچنگ و ماهی و انواع صدف در دریا و میوه و خوراکی در خشکی موجود است و باکمی خلاقیت و مهارت مشکل غذایی نخواهیم داشت. بعد از تمام دوندگی‌ها، شکار و جمع‌آوری غذا، بازسازی کلبه‌ها، درست کردن آتش و پختن غذا، جستجوی هر روزه برای رفع نیازهای حیاتی خانواده‌هایمان، همگی خسته‌وکوفته روی تخت‌های موقتی خود که از برگ‌های خرما ساخته‌ایم، بی‌حال می‌افتیم.

 

در گروه کوچکمان خیلی زود متوجه می‌شویم که با همکاری و تبادل ارزش‌ها می‌توانیم کارها را بهتر پیش ببریم. ازاین‌رو، با یکدیگر قرارهایی می‌گذاریم. اگر امروز شما سقف خانۀ من را تعمیر کنید، من می‌روم برای خانوادۀ خودم و شما آب و چوب می‌آورم؛ و فردا، درحالی‌که من مشغول جمع‌آوری صدف و نارگیل برای خانوادۀ هر دومان می‌شوم، شما مشغول جمع‌کردن چوب و آوردن آب می‌شوید.

 

عالیه... کارها را انجام می‌دهیم، ولی پیشرفت زیادی نداریم. به نفعمان است که پیشرفت داشته باشیم. در این صورت، از حجم کارهای طاقت‌فرسای هر روزه کم شده و وقت آزاد بیشتری برای لذت بردن از زندگی داریم. وقت بیشتر، آزادی بیشتر، لذت بیشتر.

 

بنابراین، یک روز که دراز کشیده‌اید و از یک پیاده‌روی رفت‌وبرگشت طولانی برای آوردن آب خسته‌وکوفته شده‌اید، فکر بکری به ذهنتان می‌رسد. چطور است از نی‌های بامبو برای لوله‌کشی آب از چشمه به پناهگاه استفاده کرد و خود را از مشقت آب آوردن خلاص کرد؟ معرکه است! ولی آخر چطور می‌توانید این‌همه برای این کار وقت بگذارید درحالی‌که باید نگران آب‌ونان و پناهگاه خانواده‌تان باشید؟ بیشتر کار می‌کنید. وقتی بقیه شب را استراحت می‌کنند، شما روزی دو ساعت اضافه‌تر کار می‌کنید تا لوله‌کشی خود را کامل کنید. بعد از هفته‌ها زحمت فرساینده، کارتان را تمام می‌کنید.

 

شب که می‌شود، در جمعی که گرد آتش نشسته‌اند، بلند می‌شوید و می‌گویید: «هر روز اول صبح با زحمت کوه را بالا و پایین می‌کنید تا آب بیاورید. من طرحی ریختم و با نی‌های بامبو آب را با لوله‌کشی به دهکده آوردم. حاضرم این خدمت را با ماهی، نارگیل، پوشاک و دیگر دسترنج‌های شما معامله کنم. بر اساس تبادل ارزش‌ها، ما می‌توانیم معامله کنیم. شما برد می‌کنید، چون مجبور نیستید هر روز چهار ساعت پیاده‌روی کنید. من هم برد می‌کنم، چون مجبور نیستم وقت زیادی برای ماهیگیری، شکار و کشاورزی بگذارم. تنها کاری که هر روز در این هوای داغ استوایی باید بکنید این است که از کلبه‌تان تا وسط اردوگاه بیایید و از آب‌خنک کوهستان بنوشید.»

 

در عوضِ استفاده از خدمات لوله‌کشی شما، هر خانواده موافقت می‌کند که یک ساعت از کار، شکار، یا گردآوری خود را به خانوادۀ شما بدهد. معنایش این است که سیستم لوله‌کشی شما سه ساعت برای آن‌ها صرفه‌جویی در زمان دارد؛ و البته شما، در قبال چیزهایی که دریافت می‌کنید، نوزده ساعت صرفه‌جویی دارید. این پاداشِ ابتکار و نوآوری شما است.

انگیزۀ شما نفع شخصی بود، ولی دیگر اعضای اجتماع نیز سود بردند.

کتاب صوتی 37 راز توانگری - رندی گیج

کتاب صوتی ذهن توانگر - رندی گیج

کتاب صوتی 7 قانون معنوی توانگری - رندی گیج

کتاب صوتی 101 کلید خوشبختی - رندی گیج

کتاب صوتی در طلب توانگری - رندی گیج

             

اشتراک گذاری:

پیامها