زندگي قانون سادهاي دارد، هر آنچه كه به او بدهيم، از آن پس ميگيريم.
در زندگي ما هماني هستيم كه بدان فكر ميكنيم. به نظر من هر كسي براي همه چيز در زندگي چه خوب و چه بد، مسئول است.چون افكار ما هستند كه امروز و فرداي ما را ميسازند. حتي تجربيات نيز بر اساس احساسات دروني و طرز فكر ما شكل ميگيرند و ما آنها را به صورت كلمه بر زبان ميآوريم و به همگان نشان ميدهيم.
در حقيقت اين خود ما هستيم كه شرايط گوناگون را در زندگي براي خود بوجود ميآوريم، اما به محض اينكه به مشكلي برخورد كنيم، ديگران را مسئول ناراحتيها و مشكلات خود ميدانيم و آنها را سرزنش ميكنيم. در حالیکه در زندگي ما هيچ چيز و هيچكس به اندازه خودمان قدرت تغيير در آن را ندارد.
اگر ما در ذهنمان به دنبال آرامش و لذت باشيم، در زندگي به آنها دست پيدا ميكنيم. حال به این دو جمله زير خوب فكر كنيد:
«هيچكس به اندازه خودم قدرت تغيير در زندگي مرا ندارد....»
«هر كسي ميتواند تاثير خاصي روي من بگذارد و زندگي مرا نيز دستخوش تغيير و تحول كند.»
كاملا مشخص است كه این دو جمله معناي كاملا متفاوتي دارند و هرگز نميتوانند طرز فكر يك شخص باشند. افرادي كه اينگونه تصور ميكنند، به تجربيات متفاوتي ميرسند و در شرايط متفاوتتري نسبت به همديگر زندگي ميكنند.
دنيا نيز خاصيتي دارد كه از تمام افراد در خود مراقبت و حمايت ميكند. هر آنچه كه ما باور داشته باشيم، ضمير ناخودآگاه ما هم آنها را ميپذيرد و در خود حفظ ميكند. پس چندان عجيب نيست كه گاهي همان چيزهايي كه ميترسيم، برايمان اتفاق ميافتند، اما اثرات بد آنها به طريقي خود به خود از بين ميروند. بايد بدانيم كه اتفاقات بد، حاصل تفكرات بد وحشتناك ما هستند، اما به محض وقوع دنيا از ما مراقبت ميكند و مشكلات ما را به طرز كاملا عجيب و خودبخودي از بين ميبرد. پس بدين ترتيب اگر ما به اين باور برسيم كه هر طور فكر كنيم، همانطور برايمان پيش ميآيد، چرا به چيزهاي خوب و اميدواركننده فكر نكنيم؟؟ اگر تصورات مثبت داشته باشيم جمله «هيچكس به اندازه خودم قدرت تغيير در زندگي مرا ندارد» راحتتر از جمله «هر كسي ميتواند تاثير خاصي روي من بگذارد و زندگي مرا نيز دستخوش تغيير و تحول كند» ميپذيريم و آزادانهتر زندگي ميكنيم.