کتاب صوتی در طلب توانگری

نویسنده رندی گیج

در فیلم خودتان بدرخشید

به اهداف خود فکر کنید. اهداف شما چقدر بزرگ هستند؟ مهم‌تر این‌که آیا دقیقاً می‌دانید هدفتان چه نقشی در زندگی‌تان بازی خواهد کرد؟

پس چرا وقتی آن فرصت چندین میلیون دلاری را به آن‌ها پیشنهاد کردم، نپذیرفتند؟ چه چیزی مانع عضویت این زوج در گروه من می‌شد؟ آن چه چیزی بود که اگر شما هم جای آن دو بودید، برای شما مانع ایجاد می‌کرد؟

فرض کنیم بگویید می‌خواهید سالی دو میلیون دلار درآمد داشته باشید. آیا واقعاً به جزئیات آن فکر کرده‌اید؟ ماهی چند دلار می‌شود؟ هفته‌ای چند دلار می‌شود؟ چقدر مالیات آن می‌شود؟ خانه‌تان را عوض می‌کنید یا نه؟ چه ماشینی (هایی) خواهید خرید؟ چه تغییری در رابطۀ شما با همسرتان و دیگر عزیزانتان ایجاد خواهد کرد؟

یا فرض کنید رؤیایتان این است که یک فوتبالیست یا یک پیانیست حرفه‌ای  شوید. اگر به رؤیایتان رسیدید، می‌دانید در یک روز عادی چه‌کارهایی باید انجام دهید؟ هر چه نگاه دقیق‌تری به رؤیایتان داشته باشید، احتمال جذب آن بیشتر می‌شود.

من دوستی دارم به اسم ریچارد بروک که صاحب یک شرکت بازاریابی شبکه‌ای است و مرتب کارگاه موفقیت برگزار می‌کند. ریچارد در کارگاه‌هایش موضوعات جالبی مطرح می‌کند که به بحث ما مربوط می‌شود. روزی او در یک نمایشگاه غرفه‌ای را دید که عکس افراد را روی مجله‌های معروف می‌انداختند، طوری که واقعی می‌نمود. ریچارد از آن‌ها خواست عکسش را روی مجلۀ موفقیت بیندازند. آن را قاب گرفت و در دفتر کار، بالای میزش آویزان کرد طوری که هر روز آن را می‌دید.

دو سال بعد، مجلۀ موفقیت تصمیم گرفت عکس روی جلد خود را به موضوع رشد بازاریابی شبکه‌ای اختصاص دهد. اول می‌خواستند عکسی از رئیس شرکت دیگری روی جلد باشد. ولی از سویی، وقت مجله تنگ بود و از سوی دیگر، رئیس شرکت پاسخ تماس آن‌ها را نمی‌داد؛ بنابراین آن‌ها تصمیم گرفتند با ریچارد تماس بگیرند. بدین ترتیب، عکس ریچارد روی جلد مجلۀ موفقیت رفت. ریچارد همیشه می‌گوید علت چنین واقعه‌ای همان قاب عکس مجله‌ای بود که از غرفه خریده بود. او دو سال عکس خود را روی جلد تصور می‌کرد. درنتیجه، این تصور را به خود جذب کرد و به آرزویش رسید!