آلبر کامو
آلبر کامو (Albert Camus) نویسنده و فیلسوف قرن بیستم آنچه را آزمود که به مثابه ناتوانی غمبار موجودات بشری از درک آن و بهبود شرایط تحمل ناپذیرشان می نگریست. کامو در آثار خود دنیایی پوچ و ظاهرا بی منطق را به نمایش گذاشت که در آن برخی مردم بیهوده تقلا می کنند تا معنا و عقلانیت را بیابند و حال آنکه دیگران به سادگی، دلواپسی را رد می کنند. برای نمونه، مهم ترین شخصیت بیگانه (l’étranger) (1942) بی هیچ دلیلی مردی را در ساحلی می کشد و سپس بازداشت و جزای آن را نیز با بی میلی می پذیرد. به عکس، در طاعون (la peste) (1947) شخصیت هایی را وارد می کند که با شهامت در برابر پوچی عمل می کنند.
کامو در مونداوی (نیو درین ) الجزایر از پدری فرانسوی و مادری اسپانیایی متولد شد. پس از آنکه پدرش درسال 1914 در آغاز جنگ جهانی اول کشته شد، کامو نزد مادر و مادربزرگش در فقر بزرگ شد. مادرش کارگری بی سواد و روزمرد بود. بیماری سل به تحصیلات کامو در دانشگاه الجزیره پایان داد و او را به ترک فوتبال نیز وداشت. پس از آن زندگی وی در تئاتر به عنوان نمایشنامه نویس، مدیر و بازیگر خلاصه می شود. این فعالیت ها اشتیاق جوانی او بود. سپس به سیاست روی آورد و مدتی کوتاه عضو حزب کمونیست بود. در سال های دهه 1930 نیز فعالیت خود را به عنوان روزنامه نگار آغاز کرد.
او و سارتر همواره بر این نکته اذعان داشتند که کامو به جنبش فلسفی موسوم به اگزیستانسیالیسم تعلق ندارد، جنبشی که سارتر طرفدار اصلی آن بود. حمله کامو به کمونیسم استالینی در انسان طاغی (L’homme révolté) (1951) به دوستی وی با سارتر پایان داد که در آن زمان هنوز از استالین حمایت می کرد و نیز کامو را از حیات سیاسی فرانسه بیرون کرد. در سال 1957 کامو جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. او که در سال های واپسین زندگی خود به خاطر جنگ استقلال الجزایر (1954- 1962) عمیقا برآشفته شده بود، خود را در تئاتر و کار بر روی یک رمان درباره زندگینامه خود- نخستین انسان (Le premier homme) (1994)- محدود کرد. او در شرف انتصاب به سمت مدیریت یک تئاتر ملی بود که در یک تصادف اتومبیل درگذشت.